ارزش افزوده از منظر دين

۳ بازديد

بي ترديد ماليات هاي متعارف بر مباني اقتصاد متعارف مبتني است و اين واقعيت لزوماً به معني سازگاري آن با مباني نظام اقتصاد اسلامي نيست. اين مقاله در راستاي بررسي چالش هايي كه از منظر اسلام براي منابع نظام مالياتي متعارف مطرح شده يا مي تواند مطرح گردد تدوين گرديده است و به طور خاص بر ماليات بر ارزش افزوده متمركز است و اين شبهه را بررسي مي كند كه «در ماليه اسلامي موردي را نمي توان يافت كه بر مصرف، تكليفي وضع شده باشد و حتي در مواردي مانند خمس ارباح مكاسب، مصرفِ متناسب با شأن (مؤنه) باعث تخفيف مالياتي مي گردد؛ در حالي كه ارزش افزوده با تجميع ماليات هايي كه در حلقه هاي مختلف پرداخت مي شود، در نهايت بر مصرف كننده نهايي تحميل خواهد شد و حلقه هاي سابق مي توانند با مراجعه به سازمان مالياتي، ماليات پرداختي خود را استرداد نمايند. از اين رو، بايد بررسي شود كه اولاً: آيا اين ادعا صحيح است؟ و ثانياً در صورت صحت، آيا با مباني شريعت و خصوصاً مباني و ويژگي‌هاي تكاليف مالي اسلامي، سازگاري دارد؟ در واقع در اين مقاله، از يك سو انواع مختلف ارزش افزوده («توليدي»، « درآمدي» و «مصرفي») و ويژگي ها، اهداف وضع و اخذ آن با دقت تبيين و استخراج گرديده است. از سوي ديگر، ويژگي هاي تكاليف مالي اسلامي نيز مورد كاوش دقيق قرار گرفته است. اگرچه با توجه به بررسي هاي صورت گرفته در اين مقاله نمي توان بر ناسازگاري ماليات برارزش افزوده با آموزه هاي اسلامي صحه گذاشت ليكن با توجه به اين استنباط منطقي كه ماليات مذكور حداقل از يك تطابق كامل با آموزه هاي ياد شده بر خوردار نيست، پيشنهاداتي در خصوص نحوه تعامل با اين موضوع در ساختار و اندازه  ارزش افزوده ارائه شده است و آن اينكه با توجه به ويژگي هاي مثبت اين ماليات در ساير ابعاد آن، اعمال آن با يك نرخ پايين با ساختار نظام ماليه دولت اسلامي مطابقت بيشتري دارد.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.